چرا طرحواره درمانی مهم است؟
به گزارش مجله خبری، طرحواره یک رویکرد درمانی تازه است که در روانشناسی اهمیت زیادی دارد. هدف طرحواره درمان اختلالات شخصیتی و مسائل روانشناختی است که به صورت کاملا اصولی رفتارهای فردی و اجتماعی افراد را مورد آنالیز قرار می دهد. طرحواره ها نمونه های مختلفی دارند و هر کدام برای اختلال خاصی مورد استفاده قرار می گیرند. برای درمان اختلال شخصیت این رویکرد درمانی بسیار عالی بوده و می تواند نتایج خوبی را به همراه داشته باشد. طرحواره به وسیله روانشناس اجرا می گردد و قوانین مختص به خود را دارد.
درمانگر در طول طرحواره درمانی با شما همکاری می نماید تا به شناختی کلی از شما دست پیدا کند. طرحواره یک اصل سازمان یافته بوده که در روان درمانی نقش مهمی را ایفا می نماید. برای درک تجارب در زندگی فردی می توان از همین طرحواره ها یاری گرفت. طرحواره های سازگار همواره با شرایط وفق داده می شوند و می توان به یاری آنها به نتایح خوبی دست پیدا کرد. بعضی طرحواره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند و به مرور زمان بر قسمت های دیگر زندگی هم تاثیر می گذارند. پس طرحواره از این جهت مهم است که به زندگی انسان جهت می دهد
دلیل دیگر مهم بودن طرحواره ها منعطف بودن آنها است به طوری که می توان طرحواره را به راحتی تغییر داد. طرحواره به صورت ناهشیار در فکر ما ایجاد و مدام تکرار می گردد. تبدیل طرحواره به یک الگوی روانی باعث می گردد تا درمانگر بتواند به راحتی آن را شناسایی کند. طرحواره ها در حوزه آگاهی ما نیستند بنابراین نمی توانیم مانع از تکرار آن ها شویم. چیزی که اهمیت طرحواره را بیشتر می نماید داشتن یک چهارچوب فکری است که می توان به یاری آن اطلاعات را سازماندهی و تفسیر کرد. نقش طرحواره در سلامت روان زیاد بوده و باعث حذب عقاید و باورهای غلط می گردد.
طرحواره محرومیت هیجانی
طرحواره محرومیت هیجانی یک طرحواره مهم بوده که خود را با عدم ارضای احتیاجهای عاطفی نشان می دهد. فردی که درگیر این طرحواره است حس خوشایندی نسبت به خود ندارد و مدام به این فکر می نماید که او فردی دوست داشتنی نیست و مورد توجه دیگران هم قرار نمی گیرد. او خود را از هر گونه هیجانی محروم می نماید. این طرحواره در بیشتر افراد شکل می گیرد اما خود از آن بی اطلاع هستند. آنها همواره با یک سری احساسات مبهم به مشاور مراجعه می نمایند. فرد احساس غم و بی پناهی دارد و مثل این است که در حال یافتن فرد گمشده ای است.
محرومیت هیجانی به سه شکل خود را نشان می دهد:
- محرومیت از محبت: در این طرحواره فرد با عدم مهربانی و عطوفت و توجه همراه است.
- محرومیت از همدلی: در این محرومیت فرد از سوی دیگران درک نمی گردد و نمی تواند احساسات خود را با آنها در میان بگذارد. در این شرایط فرد به ندای درون و حرف دل خود گوش نمی دهد و توجهی به آن ندارد.
- محرومیت از حمایت: دلیل بروز این طرحواره و محرومیت نبود هدایت از سمت دیگران است. فرد در این شرایط حس می نماید که هیچ حامی و تکیه گاهی ندارد.
این طرحواره در افراد زیادی مشاهده م گردد چون آنها علائمی دارند که می توان به یاری آن محرومیت هیجانی را دد آن ها شناسایی کرد. آنها اطلاعی از مشکل درونی خود ندارد و نمی دانند که احساساتشان از چه جایی نشات می گیرد. حس مبهم توام با افسردگی و ناراحتی دد بیشتر آنها دیده می گردد. آنها بد این باور رسیده اند که از طرف دیگران مورد توجه قرار نمی گیرند و هیچ حمایتی نمی شوند. در این شرایط حتی به درمانگر خود هم چنین حسی را دارند. احساس پوچی و بی معنایی همواره با آنها هست. این افراد حتی به نزدیکان و خانواده هم احساس احتیاج ندارند و حمایتی نمی خواهند.
طرحواره شکست
طرحواره دیگری که امروزه بیشتر افراد با آن روبرو هستند طرحواره شکست لست. افرادی که در این طرحواره گرفتار شده اند مدام احساس شکست و بی کفایتی می نمایند و انگیزه و امیدی برای پیشرفت و رسیدن به هدف ندارند. این طرحواره فکری در افرادی رخ می دهد که همواره نا امید هستند و حتی هنگام فکر درباره آینده هم به شکست فکر می نمایند. او مدام خود را با دیگران مقایسه می نماید و بر این باور لست که فردی بی کفایت است. آنها خود را شخصی نادان و بی استعداد می دانند. اعتماد به نفس در این افراد پایین است به همین خاطر خود را دیوانه خطاب می نمایند.
افرادی که درگیر طرحواره شکست هستند ویژگی هایی دارند که شما در افراد دیگر آن ها را مشاهده نمی کنید. این افراد ممکن است کاملا موفقی باشند اما همواره این احساس را دارند که موفقیت آن ها ساختگی است و هیچ تلاشی برای آن ننموده اند. آنها با این احساس درگیر هستند که در مقایسه با دیگران بی کفایت هستند و خود را بی استعداد و نا لایق می دانند. در طرحواره شکست افراد بر این باور هستند که به صورت ذاتی از استعداد و توانایی محروم می باشند. آنها برای جبران حس شکست سعی می نمایند تا روی بعضی جنبه های زندگی مثل زیبایی و پوشش تمرکز نمایند.
اما با این تمرکزها باز هم حس شکست با آن ها همراه است و باعث کاهش اعتماد به نفس در آن ها می گردد. این افراد بیشتر شغل هایی را انتخاب می نمایند که پیشرفت در آن ها سخت است. آنها اشتباهات را بزرگ می نمایند و موفقیت ها را کوچک. به همین خاطر است که موفقیت برای آنها معنا پیدا نمی نماید. در عمل کاملا محتاط هستند و برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت همواره گام های خود را سخت و محتاطانه بر می دارند .
طرحواره رهاشدگی
طرحواره دیگری که افراد را درگیر نموده طرحواره رهاشدگی است. در این شرایط فرد حس ترک شدن دارد و نمی تواند به دیگران اعتماد کند و آن ها را کنار خود داشته باشد. افرادی که درگیر این طرحواره هستند مدام با خود درگیری دارند و به این فکر می نمایند که نکند دیگران او را رها نموده و تنها بگذارند. بنابراین این حس ترک شدگی همواره همراه آنها هست. پر رنگ شدن این طرز فکری او باعث می گردد تا نگرانی زیادی هم از فوت اطرافیان داشته باشد.برای این افراد طراحان اولویت اول هستند بنابراین نمی تواند به راحتی با سایرین ارتباط بگیرد و تمام تمرکز او روی خانواده است.
آن ها ناراحت و غمگین می شوند وقتی تماس و یا پیامشان آن ها بی پاسخ ماندن است. مدام در حال تجربه کردن احساس ترک برای از دست دادن دیگران هستند و خشم نسبت به اطرافیان در او شعله ور می گردد. کابوس همیشگی این افراد ترس از رها شدن است. تنها ماندن ترس زیادی برای آنها دارا و نمی توانند آن را تحمل نمایند. افرادی که گرفتار این طرحواره هستند رفتارهای خاصی از خود نشان می دهند. آنها وابستگی زیادی به افراد مهم زندگی دارند به طوری که نمی توانند یک لحظه دوری از آنها را تحمل نمایند . وابستگی حس ترس از دست دادن را بیشتر می نماید.
آن ها حس خودخواهی دارند جون افراد خانواده را فقط برای خود می خواهند و این حس مالکیت برای دو طرف خوشایند نیست. فردی گه درگیر این طرحواره است مدام دیگران را سرزنش می نماید که چرا او را ترک نموده اند. گله و شکایت آنها از شرایط موجود زیاد است.
منبع: فرارو