پایمالی اخلاق با کسری بودجه

به گزارش مجله خبری، دنیای اقتصاد نوشت: در فصل معین تکلیف برای بودجه هستیم و از قبل می دانیم، هر چه گردد، کسری بودجه وجود خواهد داشت. اما بگذارید به وجه متمایز دیگری از کسری بودجه بپردازیم که کمتر مورد توجه بوده است. اقتصاددانان آزادی خواه، فارغ از کارکرد هر سیاست، اگر تصمیمی برخلاف اصول و ارزش های انسانی و مهم تر از هر چیز بر ضد آزادی و مالکیت فردی باشد، آن را مردود می دانند حتی اگر ادعا گردد -که البته ادعایی بیش نیست - این سیاست به نفع اقتصاد ملی کشور است.

پایمالی اخلاق با کسری بودجه

فهرست سیاست های مالی کشور که از دهه های گذشته به اجرا گذارده شده و ضد آزادی فردی است بسیار بلند بالا است، اما یکی از اصلی ترین سیاست ها و شاید اقدامات از سر ناچاری دولت ها، کسری بودجه بوده است که امری است کاملا ضد ارزش های اخلاقی. شاید برای بسیاری این گزاره عجیب به نظر برسد و از خود بپرسند، چرا کسری بودجه اقدامی غیراخلاقی است؟

همان طور که بوکانان و واگنر در کتاب خود با عنوان کسری دموکراسی شرح می دهند، همیشه در تاریخ، دولت ها بر آن بودند تا خرج شان با دخل شان بخواند. از این رو قاعده بر آن بود تا بودجه متعادل باشد. حتی در دوره های صلح، کوشش آن بود تا مازاد بودجه ایجاد گردد و بتوان از این مازاد در دوران جنگ بهره برد. به این شکل اصولا کسری بودجه امری استثنایی در تاریخ و مختص به دوره جنگ بوده است. جالب آنجاست که شاید حکومت های ستمگری وجود داشتند که مالیات و خراج بالایی را بر رعایای خود تحمیل می کردند، اما کمتر می توان سراغ از کسری خزانه این حکومت ها گرفت.

تفکر غالب در خصوص بودجه دولت مانند بودجه هر خانوار آن بود که دولت باید بودجه خود را تراز کند. اما در نیمه اول قرن بیستم جان مینارد کینز این قاعده را بر هم زد. از نظر وی دولت نباید در پی تراز کردن بودجه باشد، بلکه باید با ابزار بودجه، اقتصاد را در سطح اشتغال کامل به تعادل برساند. شعار کینز تعادل اقتصاد به جای تعادل بودجه بود. از منظر کینز، کسری بودجه به وجود می آمد تا افراد بیشتری اشتغال یابند و مگر این امر اخلاقی نبود؟

اما کینز و اسلافش برای توجیه کسری بودجه باید از یک مانع دیگر نیز عبور می کردند. تا پیش از این رویکرد غالب آن بود که تامین مالی کسری بودجه به وسیله استقراض به معنی مصرف یک نسل به هزینه آیندگان است، آن هم بدون اجازه آنان. کینز، اما معتقد بود یک جامعه در هنگام کسری بودجه به خودش بدهکار می گردد! آن هم برای رسیدن به سطح اشتغال کامل. به این شکل کینز مانع اخلاقی بدهکار شدن دولت را برداشت.

تاریخ نشان داد که رویکرد کینزی به بودجه شاید به طور موقت باعث رونق گردد، اما در بلندمدت منجر به بی ثباتی کلان اقتصاد می گردد. اما فارغ از این فقدان کارکرد، از منظر اخلاقی نیز توجیه کسری بودجه برای اهل سیاست، یعنی تیغ دادن به کف زنگی مست؛ و این گونه نیست که کسری بودجه یعنی بدهی جامعه به خودش.

اولا کسانی که از این کسری منفعت می برند با کسانی که باید هزینه آن را بدهند متفاوت هستند و ثانیا چه این کسری با مالیات تورمی جبران گردد، یعنی برداشتن از جیب قشر آسیب پذیری که نمی توانند در برابر تورم خود را محفوظ نمایند یا از آن بهره برند که امری است به تمامی ضداخلاقی و اگر با اوراق بدهی تامین گردد به هنگام بازپرداخت آن از جیب آیندگان دزدیده می گردد. چه بسا آیندگان هم بخواهند این مشکل را به بعد از خود حواله نمایند و این داستان به خصوص در کشور هایی که نهاد های سیاسی ضعیفی دارند به معنی انباشت مفرط بدهی ها و خارج شدن آن از حالت پایدار است و مسائل بی شماری را بر سر اقتصاد آوار می نماید. عبور از خطوط اخلاقی نتیجه ای غیر از این نخواهد داشت.

منبع: فرارو

به "پایمالی اخلاق با کسری بودجه" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پایمالی اخلاق با کسری بودجه"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید