خلق یک تمدن کهکشانی به قلم یک نویسنده
به گزارش مجله خبری، سعید سیمرغ، مترجم ادبیات علمی و تخیلی که آثار زیادی از آیزاک آسیموف را هم در ایران به رشته ترجمه درآورده است، به مناسبت صد و یکمین سالروز تولد این نویسنده در گفت وگو با خبرنگار خبرنگاران درباره پیشینه این آسیموف گفت: شاید اگر در سال 1923 همراه با خانواده اش به آمریکا مهاجرت نکرده بود اوضاع جور دیگری رقم می خورد. مثلاً ممکن بود در سنین کودکی، به جای این که پدرش را کارگری فقیر و ساده و بی سواد در یک کشور بیگانه ببیند، او را فرهیخته ای مهم و باسواد و بافرهنگ و متمول در دهکده محل سکونتشان می دید و علاوه بر این که بچه ای لوس و ننر بار می آمد، علاقه پیدا نمی کرد که نقص پدرش را با یاد دریافت خواندن به یاری بچه ها عظیم تر و نشانه های شهری بیاموزد.
به گفته سیمرغ، البته هوش در هرکجا ممکن است بروز پیدا کند و در همان محل زندگی روستایی بالاخره خودش را نشان دهد و همان جا وارد دانشگاه گردد، دکترا بگیرد و تبدیل به نویسنده ای مهم و سرشناس در کشور خودش گردد.
وی با اشاره به جنگ جهانی دوم گفت: ولی در سال 1940، روسیه وارد جنگ دوم جهانی شد و احتمال زیادی وجود داشت که او را هم به میدان جنگ بفرستند و او در جبهه کشته گردد و هیچ کدام از این اتفاق ها نیفتد. ولی تقدیر چنین رقم زد و آیزاک آسیموف یک امپراتوری را بنیان گذاشت.این مترجم ضمن اشاره به تاثیرگذاری آسیموف در جهانی علم و جامعه گفت: در این روزگار که دستیابی به اطلاعات آماری دربارۀ هر چیز به سادگی چند اشاره و کلیک است، این نوع از اطلاعات، اگر قرار باشد به خودی خود مورد استفاده قرار بگیرند، به اندازۀ گذشته تأثیرگذار نیستند. مثلاً اگر گفته گردد آیزاک آسیموف، نویسندۀ نامدار علمی تخیلی در طول دوران کاری خود 509 جلد کتاب تألیف نموده، صدها داستان، هزاران مقاله و ده ها هزار نامه نوشته و هزاران سخنرانی برگزار نموده، ممکن است هیجان متوسطی در مخاطب برانگیزد و در اسرع وقت به بوتۀ فراموشی سپرده گردد. بنابراین بهتر است از ارائۀ اطلاعات آماری صرف نظر کنیم و ببینیم کسی که همۀ این کارها را انجام داده چه تأثیری در جامعۀ حال و آیندۀ خود باقی گذاشته است.
شیرینی محتوا با علم
وی ادامه داد: اگرچه آسیموف خود را یک نویسندۀ تمام وقت می دانست و در طول زندگی مهم ترین کاری که انجام داد نویسندگی بود، ولی نقشی که با نوشته هایش در جامعه ایفا کرد بیشتر با نقش یک معلم سازگاری دارد تا یک نویسندۀ صرف. آسیموف این حرفه، یا به عبارت بهتر، هنر را با داستان نویسی شروع کرد و همین توان داستان نویسی در بیشتر نوشته های او به چشم می خورد. به هرحال ارائه یک مطلب علمی با زبانی
به هرحال ارائه یک مطلب علمی با زبانی داستان گونه، اگرچه شاید نتواند به نکات تخصصی علم بپردازد ولی بر شیرینی مطالب غیر تخصصی خواهد اضافه نمود. آشکار است که اگر مطالب علمی با زبانی ارائه شوند که فرد مبتدی با آن احساس راحتی بیشتری داشته باشد، راحت تر درک خواهند شد و مخاطب را به علم و علم آموزی ترغیب خواهند کرد. نوشته های آسیموف هم از این دسته هستند. کافی است کتابی نوشتۀ آسیموف را بردارید و چند پاراگراف از آن را بخوانید. چنان در شیرینی نوشتار و گفتار آسیموف غرق می شوید که گویی در حال خواندن نیستید، بلکه انگار خود استاد است که پیش روی شما درس می دهد
داستان گونه، اگرچه شاید نتواند به نکات تخصصی علم بپردازد ولی بر شیرینی مطالب غیر تخصصی خواهد اضافه نمود. آشکار است که اگر مطالب علمی با زبانی ارائه شوند که فرد مبتدی با آن احساس راحتی بیشتری داشته باشد، راحت تر درک خواهند شد و مخاطب را به علم و علم آموزی ترغیب خواهند کرد. نوشته های آسیموف هم از این دسته هستند. کافی است کتابی نوشتۀ آسیموف را بردارید و چند پاراگراف از آن را بخوانید. چنان در شیرینی نوشتار و گفتار آسیموف غرق می شوید که گویی در حال خواندن نیستید، بلکه انگار خود استاد است که پیش روی شما درس می دهد.به گفته سیمرغ؛ نکتۀ حائز اهمیت در نوشته های آسیموف گستردگی موضوعی آن هاست. آسیموف که خود دکترای شیمی داشت، با طیف گسترده ای از موضوعات علمی و ادبی نیز آشنایی داشته و دربارۀ آن ها قلم زده است. شیرینی نوشتارش نیز آن ها را خواستنی نموده، به نحوی که نشریات فراوانی تقاضامند مطالب و نوشته های او بودند. به این ترتیب علاقه به یکی از موضوعاتی که آسیموف دربارۀ آن ها مطلب نوشته به صورت تصاعدی باعث می گردد خواننده برای بیشتر خواندن سراغ نوشته های او دربارۀ موضوعات دیگر نیز برود.
سیمرغ درباره خلق ایده های علمی تخیلی آسیموف و ارتباطی که مخاطب با آن داشته است، گفت: البته چیزهایی که عنوان شد فقط محدود به مطالب غیر داستانی آسیموف نمی گردد. چراکه عمدۀ شهرت او به خاطر داستان هایش، مخصوصاً علمی تخیلی هایش بوده و هست. آسیموف در داستان های علمی تخیلی اش، چه آن هایی که در شروع کار نویسندگی نوشته و چه آن هایی که دهه ها بعد و در اوج تجربه و پختگی اش آفریده، نبوغ بی مانندی در به تصویر کشیدن ایده های علمی تخیلی از خود نشان داده است.
وی اضافه نمود: اوج این نبوغ را می توان در مجموعه داستان های کهکشان-بنیاد آسیموف پیدا کرد. آسیموف در این مجموعه کم کم انسان ها را پیش می برد، از زمین خارج و در فضا پخش می نماید و در نهایت تمدنی انسانی می آفریند به گستردگی کهکشان راه شیری که در آن کوادریلیون ها انسان در میلیون ها سیاره، تحت فرمان امپراتوری ای که از سیارۀ ترانتور اداره می گردد زندگی می نمایند و تمدنی به قدمت ده ها هزار سال دارند.
این مترجم تاکید نمود: اگرچه پیش از آسیموف نویسندگان دیگری هم دربارۀ تمدن های کهکشانی قلم فرسایی نموده بودند، ولی کهکشانی که در آن انسان ها به عنوان گونۀ غالب تمدنی سرتاسری تشکیل داده اند، برای نخستین بار از ذهن آسیموف بیرون آمد. با این که خود آسیموف شخصاً معتقد بود کهکشانی با گونه های متنوع زیستی احتمال بیشتری از یک کهکشان انسانی دارد، ولی در داستان هایش توضیحات علمی و منطقی برای تخیل غریبی ارائه می نماید که بر اساس آن داستان ها و رمان هایش را نوشته است.
وی ادامه داد: آسیموف در مجموعۀ کهکشان بنیاد جهانهای متنوعی را، هرکدام با فرهنگ ها و شیوه های زندگی خاص خودشان به تصویر می کشد که جذاب ترین همۀ این ها، ترانتور، پایتخت امپراتوری کهکشانی است. ترانتور نزدیک ترین سیارۀ زیست پذیر به سیاهچالۀ مرکزی کهکشان است که در دوران اوجش پذیرای جمعیتی به اندازۀ چهل و پنج میلیارد نفر بود. سیاره ای با هشتصد شهر بزرگ سرپوشیده که شهروندانش به ندرت فضای درون شهرها را ترک می کردند و از آنجا به امورات امپراتوری ای با بیست و پنج میلیون سیارۀ مسکونی رسیدگی می کردند. شگفتی هایی که آسیموف برای ترانتور آفریده بی شمارند.
لازم به ذکر است، آسیموف در روسیه به جهان آمد و در اوایل کودکی به آمریکا مهاجرت کرد و همان جا ماندگار شد. از سفر رفتن بیزار بود و از سوار شدن به هواپیما وحشت داشت. محبوب ترین جای جهان برای او اتاق کار کوچکش پشت ماشین تحریرش بود. ولی از همان جا، در تخیلاتش و روی کاغذ تا قلب امپراتوری کهکشانی که خود آن را آفریده بود سفر کرد و ما را نیز در این سفر با خود همراه نمود.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران